نشر همان

جبر جغرافیا: چگونه جغرافیا مسیر سیاست جهانی را تعیین می‌کند!

جبر جغرافیا: چگونه جغرافیا مسیر سیاست جهانی را تعیین می‌کند!

قدرت و سیاست و توسعهٔ اجتماعی در گروی زمینی است که روی آن زندگی می‌کنیم. جغرافیا تاثیر تعیین‌کننده‌ای بر تمدن و نیز تصمیمات و اقدامات حکومت‌ها دارد.

چرا ایالات متحدهٔ امریکا ثروت و قدرتی بی‌نظیر یافت؟ آیا سقوط آمریکا واقعیت دارد؟ علت نزاع دائم هند و پاکستان چیست؟ چرا پاکستان نمی‌تواند دست از سر افغانستان بردارد؟ چرا اروپا آباد و مرفه است و چرا نمی‌تواند متحد شود؟ گره کار کرهٔ شمالی کجاست و آیا ممکن است گشوده شود؟ ژاپن جزیره‌ای چگونه نیمی از آسیا را تسخیر کرد؟ چین چه رویایی در سر دارد و چرا دارد نیکاراگوئه را از وسط می‌شکافد؟ چرا آفریقا فقیر است و چرا آمریکای جنوبی توسعهٔ محدودی می‌یابد؟ روسیه در خاورمیانه به دنبال چیست؟ چرا خاورمیانه در تنش است و چرا ایران قابل تسخیر نیست؟ سرانجام تغییرات اقلیمی و رقابت بر سر منابع چیست؟

این کتاب دربارهٔ این مسائل و پاسخ آن‌هاست. اهمیت این موضوعات روشن است چراکه جغرافیایی که در  تعیین تاریخ ما موثر بوده، آینده‌مان را هم مشخص خواهد کرد

مطالعه این کتاب برای فهم واقعیاتی که زیربنای سیاست در جهان هستند،‌ برای همگان ضروری است.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

تیم مارشال

مترجم

امیرحسین مهدی‌زاده / فرمهر امیردوست

تعداد صفحات

۲۸۶

سال چاپ

۱۴۰۰

چاپ

سوم

شابک

۹۷۸-۶۲۲-۹۹۱۵۹-۵-۰

نوع جلد

نرم

اندازه

رقعی

معرفی

ولادیمیر پوتین ادعا می‌کند که مردی باخداست، حامی بزرگ کلیسای ارتدکس روسیه. اگر این‌طور باشد، حتماً هر شب قبل از خواب حین دعا از خدا می‌پرسد: «چرا در اوکراین کوه نیافریدی؟»

اگر خداوند در اوکراین کوهستانی خلق کرده بود، گسترهٔ دشتی که به نام دشت اروپای شمالی می‌شناسیم صحنهٔ مساعد حمله‌های پی‌درپی به روسیه نمی‌شد. در حال حاضر، پوتین چاره‌ای ندارد: باید نهایت کوشش را بکند که دست‌کم کنترل دشت غربی را به دست بگیرد. موقعیت‌های جغرافیایی رهبران را زندانی و انتخاب‌هایشان را محدود می‌کند، جا برای ابتکار عمل کمتر از آنی است که انتظارش را دارید. هر ملت بزرگ یا کوچک دیگر هم در همین شرایط است. همین وضعیت برای امپراتوری آتن و ایران و بابل و حتی پیش از آن هم صدق می‌کند، برای هر فرمانده‌ای که برای دفاع از قبیله‌اش به دنبال موقعیت دست بالاست.

زمینی که روی آن زندگی می‌کنیم همواره به زندگی ما شکل می‌دهد. جنگ و قدرت و سیاست و توسعهٔ اجتماعی انسان‌ها در گروی همان زمینی است که اکنون تقریباً جای جایش را تسخیر کرده‌اند. فناوری در ظاهر فاصلهٔ ذهنی و فیزیکی را درنوردیده، اما نادیده گرفتن این واقعیت بسیار ساده است که زمینی که در آن زندگی و کار می‌کنیم و کودکانمان را در آن می‌پروریم بسیار بااهمیت است و تصمیم‌های افرادی که هفت میلیارد ساکن این سیاره را رهبری می‌کنند همیشه تا حدی تحت تاثیر رودخانه‌ها و کوه‌ها و صحراها و دریاچه‌ها و دریاهایی است که ما را از ابتدا تا کنون محصور کرده‌اند.

در کل هیچ‌کدام از عوامل جغرافیایی مهم‌تر از دیگری نیست. کوه مهم‌تر از بیابان نیست، همین‌طور رودخانه که مهم‌تر از جنگل نیست. در نقاط مختلف سیاره شرایط جغرافیایی از مهم‌ترین عوامل تعیینِ شدنی‌ها و نشدنی‌ها در زندگی مردم است.

جغرافیای سیاسی، به معنی گستردهٔ کلمه، به مطالعهٔ روابط بین‌الملل از دیدگاه عوامل جغرافیایی می‌پردازد: نه فقط شکل ظاهری سرزمین، مثل مرزهای طبیعی کوهستانی یا ارتباطات شبکهٔ رودخانه‌ای، بلکه آب و هوا و جمعیت‌شناسی و قلمروهای فرهنگی و و دسترسی به منابع طبیعی. چنین عواملی تاثیر عمیقی بر زوایای مختلف تمدن‌ها دارد، از راهبرد نظامی و سیاسی گرفته تا توسعهٔ اجتماعی انسان‌ها از جمله زبان و تجارت و دین.

واقعیات فیزیکی که تاثیر به‌سزایی در سیاست‌های ملی و بین‌المللی دارد اغلب در گزارش‌های تاریخی و نیز معاصر روابط جهانی ناگفته باقی می‌ماند. جغرافیا به‌وضوح بخش اصلی “چرایی” و “چگونگی” مسائل است. برای مثال هند و چین را در نظر بگیرید: دو کشور بزرگ با جمعیتی عظیم که مرز مشترک طولانی دارند اما از نظر سیاسی یا فرهنگی یکسان نیستند. تعجبی نداشت اگر این دو غول بزرگ چندین و چند بار با یکدیگر می‌جنگیدند، اما در واقع، جز نبردی چند ماهه در سال ۱۹۶۲، هرگز جنگی میانشان درنگرفته. چرا؟ چون مرتفع‌ترین کوهستان دنیا بین آن‌ها قرار دارد و تحرکات ستون‌های بزرگ نظامی در و از فراز هیمالیا غیرممکن است. البته راه‌های غلبه بر این مشکل حل‌ناشدنی در پی پیچیده‌تر شدن فناوری هموار می‌شود، اما سد فیزیکی سر جای خودش هست، و بنا بر این دو کشور تمرکز سیاست خارجی خود را بر سایر مناطق قرار داده‌اند، و هم‌زمان یکدیگر را با دقت زیر نظر دارند.

هر رهبر و ایده و فناوری و دیگر عوامل نقش مهمی در شکل‌گیری حوادث دارد، اما این‌ها همه موقتند. هر نسل جدید همچنان با ساختار فیزیکی که هندوکش و هیمالیا باشد دست و پنجه نرم می‌کند و همین‌طور با سختی‌های فصل باران و محدودیت‌های دسترسی به منابع طبیعی یا غذایی.